ورس اجتماعی مفهومی(جوکر خسته)از سامیــنا
- پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۵ ب.ظ
شب شده بازم یه صورت خسته/یه مشت نوشته (که) رو نت گیتار مسته/
پاکت های سیگارمومیشمارم هرشب/باپیک هایی که میشینه اهسته روی لب/
میگیرم کام دوباره تا بشه بازم لش تنم/بایه موزیک لایت یه عمره حرفامو میزنم/
شعله ی فندک زیر چارتا عکس تکی/خاطرات سوخت و واسم خاکستر شدی/
فکرپوسیده وتنی از جنس خیانت/یه ذهن فاحشه بدون پاکیه بکارت/
لمس گذشته هات... با جوهر قلمت/بازم کودک درونت ...باصدای قدمش/
نم نم بارون روی پنجره ی خاکی/رفیق سامی مرده یه عمره کشیده از بازی/
دفن حرفای تلخم زیر خنده ی اجباری/یه سکوت مبهم کنار حرفای تکراری/
شبیه مترسکی شدم که عاشق بارونه/قدم میزنم توجاده ها مثل یه دیوونه/
یه نگاه به اسمون انگار حالمومیدونه/صدا نم نمای بارون واسم لالایی میخونه/
تنها سیگاره دستمه که بام تاتهش میسوزه/کسی که منو کشت.. همون اشنای دیروزه/
وقتی دلفروش تنها شده جوکر منوتو/چون نه ژل به موهاش میزنه نه تودسِشه اب جو/
فقط توکف خورشیدیمو حس نمیکنیم افتاب/وقتی مجازات شکستنم تهش میشه ازاد/
نه از پلیس فرارییم نه از دزدای قافله/مثل یه کودکی شدیم که به پسونک قانعه/
.
.
- ۹۴/۰۵/۲۹