tex bano
- شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۲۶ ب.ظ
ایـــنبار تــو منو بیـــاد بیار بانـــو
این مرد سفیدپوش نشسته به زانو
عمق فاجعه ، تو با حرفای تکراری
حاضری توی مراسم خاکسپاری
با هر که میشد رو به رویت خندیدم
مجبورم بگم خوبم ولی زجر دیدم
من روی یک تیغ، عاشقت بودم
مثل یک میخ ، فاتحتــــــــــ بودم
فقط یک شب پیش من تو بمان
دستت را بذار روی این سنگ سرد
هرچند برای من تند میرود این زمان
اما با بدنتــــــــ گرم کن تو این مرد
من تمام شدم اما هنوز فکر تو
میان کرمهای خاک با من هست
مــن شرمگـــــینم اما قلبــــ تو
با رفتــــن من بــاز زخم بــست
بانو بـبخش مرا برای آخـــرین بــار
که صد بار مردی و زندگی کردی
فــقط بخند امشـــب برایم ایــنبار
من زیر این خاکم اما تو سردی
text: milad pik
- ۹۴/۰۳/۳۰